حضرت نان …
- ✔️ نان و سیرک و بینانی و هراس
«نان و سیرک» ( نان و سرگرمی)را اولین بار «جوونال» طنزنویس رومی بکار برد. منظور او از این اصطلاح اشاره به رویکرد برخی سیاستمداران رومی بود که به گاه بروز بحرانهای سیاسی و اجتماعی رویکرد« نان و سیرک» را در پیش میگرفتند یعنی از یک سو بین مردم موادغذایی را پخش میکردند و از سوی دیگر با راهاندازی امور سرگرمکننده مانند نبردگلادیاتورها و کارناوالهای مختلف، حواس آنان را از مسایل مهمتر منحرف میکردند.
نان و سیرک در شرق اما بهگونهای دیگر اجرا میشد، تقلای مردم برای بدستآوردن قوتلایموت و گرفتاری آنان در انواع حزن و اندوه و ملال رمقی را برایشان باقی نمیگذاشت اما این بدان معنا نبود که پادشاهان، بواسطه این وضعیت قدرت خود را از هرگونه آسیبی مصون ببینند بلکه آگاهی از اینکه این وضعیت شکننده بالاخره روزی به پایان میرسد، سبب میشد که در برنامههای خود بیشتر به اهداف کوتاهمدت بیاندیشند و منافع حاصل از آن را نیز تنها برای گروه محدودی که به وقتحادثه متکی به آنان بودند، در نظر بگیرند. نتیجه این دو حالت، تکیه بر تامین منافع گروهی محدود و ترس و هراس دائمی خشم انبوه مردم بود .
روزنامه خاطرات اعتماد السلطنه که گزارش دقیقی از دربار و اعمال و سکنات رجال ناصری وشخص ناصرالدینشاه است ملاک مستندی برای درک این حسوحال در بین کارگزاران آن دوره و غلبه این نگاه است که حتی رضاشاه نیز در « سفرنامه مازندران» خود متوجه آن شده است و مینویسد:
مرحوم اعتماد السلطنه مرد صاحب نظر و متتبعی بوده، آثار و علائم و نوشتجات او را میپسندم. اخیرا در کتابخانه آستان قدس رضوی در «مشهد»، که به ديدن کتابها مشغول بودم، کتابی مبنی بر یادداشتهای يوميه اعتمادالسلطنه به دست من افتاد. بردم منزل، و یکی دو شب به دقت مطالعه کردم. این کتاب دو جلد است، و یادداشتهائی است که این شخص از گزارشات يوميه دربار نوشته، و با خط زنش پانویس شده است.
هر کس بخواهد وضعیت دربار ناصرالدین را بفهمد، بهترین نمونه آن همین دو کتابی است که اعتمادالسلطنه نوشته است !
کتابها را باید دید و آنوقت به خوبی فهمید که این مملکت چرا به این روزسیاه نشسته است؟ …
چیزی که در یادداشتهای مرحوم اعتماد السلطنه بیشتر نظر مرا جلب میکرد، این بود که تقریبا در آخر یادداشت هر روزی این عبارت را تکرار میکند «شکر را که هنوز زندهام !» معلوم میشود فضیلت و تقوی، ذوق و قریحه، صنعت و ابتکار و علم و دانش مورد تكدير و تدمیر دربار و صاحبان آن بوده است و این بیچارهها، کمتر روزی بوده است که به زندگی خود مطمئن و امیدوار باشند.
@sahandiranmehr